• 1403/07/14 - 09:25
  • - تعداد بازدید: 186
  • - تعداد بازدیدکننده: 167
  • زمان مطالعه : 22 دقیقه

خطبه‌های نماز جمعه تهران به امامت مقام معظم رهبری

درپی شهادت مظلومانه پرچمدار مقاومت و آزادی قدس و فلسطین، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله و در آستانه اولین سالگرد حماسه طوفان‌الاقصی، نماز جمعه تهران به امامت حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب برگزار گردید.

خطبه اول

بسم الله الرّحمن الرّحیم


و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علیٰ سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علیٰ آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اللهمّ انّی احمدک و استعینک و استغفرک و اتوکّل علیک. و السّلام علیٰ ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله تعالیٰ: و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعضٍ یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و یطیعون الله و رسوله اولئک سیرحمهم الله انّ الله عزیزٌ حکیمٌ.(۲)

همه‌ی برادران و خواهران عزیز را و خودم را دعوت میکنم و توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی. در گفتارمان، در کردارمان مراقب باشیم از حدود الهی خارج نشویم؛ معنای تقوا این است.

در این آیه‌ای که تلاوت کردم، مسئله‌ی مهمّ پیوستگی مؤمنین با یکدیگر مطرح شده است که در تعبیرات قرآنی به این پیوند و این پیوستگی گفته میشود «ولایت»؛ ولایت مؤمنین با یکدیگر. این مطلب در چند آیه‌ی از قرآن آمده است. در این آیه نتیجه‌ی این ولایت و همبستگی را رحمت الهی معرفی میکند: اولئک سیرحمهم الله؛ یعنی اگر شما مسلمانان با یکدیگر پیوند و ارتباط و همکاری و همدلی داشته باشید، رحمت خداوند شامل حال شما میشود. بعد میفرماید: انّ الله عزیزٌ حکیمٌ؛ آیه‌ی شریفه را با ذکر عزّت الهی و حکمت الهی پایان میدهد؛ شاید از این جهت که رحمت الهی در این مورد متناسب است با عزّت پروردگار و حکمت پروردگار؛ چون رحمت خداوند، انواع فضائل نازله‌ی از سوی پروردگار بر بندگان را شامل میشود؛ همه‌ی نعمتها، همه‌ی لطفها، همه‌ی حوادث زندگی رحمت الهی است؛ لکن در این آیه‌ی شریفه، این رحمت متناسب است با «عزّت» و «حکمت». عزّت الهی یعنی سیطره‌ی قدرت پروردگار بر همه‌ی عالم وجود؛ حکمت الهی یعنی استحکام و استواری همه‌ی قوانین آفرینش. شاید در این آیه خواسته‌اند ما را به این معنا توجّه بدهند که اگر مسلمانها با یکدیگر اتّحاد و اتّفاق داشته باشند، عزّت الهی و حکمت الهی پشت سر اینها است؛ میتوانند از قدرت بی‌پایان الهی استفاده کنند، میتوانند از مقتضای سنّت‌های پروردگار و قوانین الهی استفاده کنند.

خب، این ولایت یعنی چه؟ یعنی پیوند و همبستگی مسلمانان با یکدیگر؛ این شد سیاست قرآنی برای مسلمانها. سیاست قرآن برای مسلمانها این است که ملّتهای مسلمان، گروه‌های مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند و کأنّه وعده میدهد که اگر شما ملّتهای مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همه‌ی موانع غلبه پیدا میکنید، بر همه‌ی دشمنان پیروز میشوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همه‌ی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.

نقطه‌ی مقابل این سیاست، سیاست دشمنان اسلام است؛ یعنی مستکبران و متجاوزان عالم. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حکومت کن» است؛ مبنای کار آنها تفرقه‌افکنی است. این سیاست تفرقه‌افکنی را در کشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا کرده‌اند، هنوز هم دست‌بردار نیستند و موجب میشوند که دلهای ملّتهای اسلامی نسبت به هم مکدّر بشود؛ امّا امروز ملّتها بیدار شده‌اند. امروز روزی است که امّت اسلامی میتواند بر این ترفند دشمنان اسلام و مسلمین فائق بیاید.

من عرض میکنم دشمن ملّت ایران همان دشمن ملّت فلسطین است، همان دشمن ملّت لبنان است، همان دشمن ملّت عراق است، همان دشمن ملّت مصر است، دشمن ملّت سوریه است، دشمن ملّت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوه‌های دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمب‌های دوتنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند، دارند دشمنان ما این سیاست را پیش میبرند، امّا اتاق فرمان یک جا است، از یک جا دستور میگیرند، از یک جا فرمان حمله‌ی به جمعیّت‌های مسلمان و ملّتهای مسلمان را دریافت میکنند. اگر این سیاست در یک کشور، موفّق شد، یعنی موجب سیطره‌ی بر یک کشور شد، وقتی خاطرشان از یک کشور آسوده شد، به سراغ کشور دیگر میروند. ملّتها نباید بگذارند.

هر ملّتی اگر میخواهد مبتلای به محاصره‌ی فلج‌کننده‌ی دشمن نشود، باید از اوّل چشم را باز کند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یک ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم و زیر ستم شریک بداند، به او کمک کند، با او همکاری کند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود می‌آید سراغ این نقطه‌ی بعدی. ما مسلمانها سالهای متمادی از این حقیقت غفلت کرده‌ایم، نتایجش را هم دیده‌ایم؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلال‌طلبی را، [کمربند] عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همه‌ی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم. این مطلب اوّل که امروز من خواستم عرض کنم.

امروز بیشتر صحبت من با برادران لبنانی و فلسطینی است که دچار مشکلند که در خطبه‌ی بعد اینها را به آنها عرض خواهم کرد. مطلب دوّم این است که احکام دفاعی اسلام تکلیف ما را معلوم کرده است؛ هم احکام دفاعی اسلام، هم قانون اساسی خودمان، هم قوانین بین‌المللی؛ همین قوانینی که ما در نگاشتن آن قوانین تأثیری نداشتیم، امّا حتّی در همان قوانین هم این مطلبی که عرض میکنم جزو مسلّمات است و آن، این است که هر ملّتی حق دارد از خاک خود، از خانه‌ی خود، از کشور خود، از منافع خود در مقابل متجاوز دفاع کند؛ معنای این حرف این است. معنای این حرف این است که ملّت فلسطین حق دارد در مقابل دشمنی که خاک او را تصرّف کرده، خانه‌ی او را اشغال کرده، مزرعه‌ی او را ویران کرده، زندگی او را تباه کرده بایستد؛ ملّت فلسطین حق دارد. این یک منطق مستحکمی است که امروز قوانین جهانی هم آن را تأیید میکند.

فلسطین مال کیست؟ ملّت فلسطین چه کسانی هستند؟ این اشغالگران از کجا آمده‌اند؟ ملّت فلسطین حق دارد در مقابل آنها بایستد؛ هیچ محکمه‌ای، هیچ مرکزی، هیچ سازمان بین‌المللی‌ای حق ندارد به ملّت فلسطین اعتراض کند که چرا در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی سینه سپر کردید؛ حق ندارند. آن کسانی هم که به ملّت فلسطین کمک میکنند، وظیفه‌ی خودشان را انجام میدهند؛ هیچ کسی بر اساس هیچ قانون بین‌المللی‌ حق ندارد به ملّت لبنان، به حزب‌الله لبنان اعتراض کند که چرا شما از غزّه، از قیام مردم فلسطین حمایت کردید؛ وظیفه‌ی آنها است، باید میکردند. این دیگر، هم حکم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بین‌المللی و جهانی است. فلسطینی‌ها از خاک خودشان دارند دفاع میکنند؛ دفاع آنها مشروع است، کمک به آنها هم مشروع است.

بنابراین همه‌ی این حملات و طوفان‌الاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت،(۳) یک حرکت درست منطقی قانونی بین‌المللی‌ بود و حق با فلسطینی‌ها بود. دفاع جانانه‌ی لبنانی‌ها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آنها انتقاد کند که چرا شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیروهای مسلّح ما در دو سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود.(۴) کاری که نیروهای مسلّح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرت‌آور آن رژیم بود؛ رژیم خون‌آشام، رژیم گرگ‌صفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفه‌ای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتاب‌زده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتاب‌زدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.
در خطبه‌ی دوّم، به مسائل لبنان پرداخته خواهد شد و مخاطب آن خطبه برادران عرب ما در کشورهای منطقه هستند؛ لذا خطبه را به عربی ایراد خواهم کرد.

بسم الله الرّحمٰن الرّحیم. و العصر * انّ الانسان لفی‌ خسرٍ * الّا الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(۵)

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


 خطبه‌ی دوّم (عربی)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین احمده و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّی و اسلّم على حبیبه الرّسول الاعظم سیّدنا محمّدٍ المصطفى و آله الطّاهرین سیّما علیٍّ امیرالمؤمنین و حبیبته الزّهراء المرضیّة و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّ‌بن‌الحسین زین‌العابدین و محمّدبن‌علیّ الباقر و جعفربن‌محمّدٍ الصّادق و موسى‌بن‌جعفرٍ الکاظم و علیّ‌بن‌موسى الرّضا و محمّد‌بن‌علیٍّ الجواد و علیّ‌بن‌محمّدٍ الهادی و الحسن‌بن‌علیّ الزّکیّ العسکریّ و الحجّة‌بن‌الحسن القائم المهدیّ صلوات الله علیهم اجمعین و اسلّم على صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین و على حماة المستضعفین و ولاة المؤمنین.

ارتأیت أن یکون تکریم أخی وعزیزی ومبعث افتخاری والشّخصیّة المحبوبة فی العالم الإسلامی، واللسان البلیغ لشعوب المنطقة، ودرّة لبنان السّاطعة، سماحة السیّد حسن نصرالله، رضوان الله تعالى علیه، فی صلاة جمعة طهران، وسأتطرّق أیضًا لبعض النّقاط.

هذا الخطاب موجّهٌ للأمّة الإسلامیّة جمعاء، إلّا أنّه موجّهٌ بشکلٍ خاصٍّ إلى الشّعبین العزیزین اللبنانیّ والفلسطینی. نحن جمیعًا مصابون ومکلومون بشهادة السیّد العزیز، إنّه لفقدانٌ کبیر، ولقد أفجعنا بکلّ معنى الکلمة. غیر أنّ عزاءنا لا یعنی الاکتئاب والیأس والاضطراب، بل هو من سنخ عزائنا على سیّد الشهداء الحسین بن علیّ علیه السلام؛ یبعث الحیاة، ویلهم الدّروس، ویوقد العزائم، ویضخّ الآمال.

لقد غادرنا السیّد حسن نصرالله بجسده، لکنّ شخصیّته الحقیقیّة؛ روحه، ونهجه، وصوته الصّادح، ستبقى حاضرةً فینا أبدًا. لقد کان الرایة الرفیعة للمقاومة فی وجه الشیاطین الجائرین والناهبین، وکان اللسان البلیغ للمظلومین والمدافع الشّجاع عنهم، کما کان للمناضلین على طریق الحقّ سندًا ومشجّعًا، لقد تخطّى نطاق شعبیّته وتأثیره حدود لبنان وإیران والبلدان العربیّة، وستعزّز شهادته الآن مدى هذا التأثیر.

إنّ أهمّ رسائله قولًا وعملًا، فی حیاته الدنیویّة، لکم یا شعب لبنان الوفیّ، کانت ألّا یساورکم یأسٌ واضطرابٌ بغیاب شخصیّاتٍ بارزةٍ مثل الإمام موسى الصدر والسیّد عبّاس الموسوی، وألّا یصیبکم تردیدٌ فی مسیرة نضالکم. ضاعفوا مساعیکم وقدراتکم، وعزّزوا تلاحمکم، وقاوموا العدوّ المعتدی وأفشلوه بترسیخ إیمانکم وتوکّلکم.

أعزّائی، یا شعب لبنان الوفی، یا شباب حزب الله وحرکة أمل المفعم بالحماسة! یا أبنائی، هذا أیضًا طلب سیّدنا الشهید الیوم من شعبه وجبهة المقاومة والأمّة الإسلامیّة جمعاء.

العدوّ الخبیث الجبان، إذ عجز عن توجیه ضربة مؤثّرة للبنیة المتماسکة لحزب الله أو حماس أو الجهاد الإسلامی وغیرها من الحرکات المجاهدة فی سبیل الله، عمد إلى التظاهر بالنّصر من خلال الاغتیالات والتدمیر والقصف وقتل المدنیّین وحرق قلوبهم.
لکن ما هی النتیجة؟ ما نجم عن هذا السلوک هو تراکم الغضب وتصاعد دوافع المقاومة، وظهور المزید من الرجال والقادة والمضحّین، وتضییق الخناق على الذئب الدّموی، وبالتالی، إزالة الکیان الملطّخ بالعار من ساحة الوجود، إن شاء الله. 

أیّها الأعزّة، القلوب المفجوعة تستلهم السکینة بذکر الله وطلب النّصرة منه. الدّمار سیعوّض، وصبرکم وثباتکم سیثمر عزّةً وکرامةً.

لقد کان السیّد العزیز طوال ثلاثین عامًا على رأس کفاح شاقّ، وارتقى بحزب الله خطوةً بخطوة: «کزرعٍ اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوىٰ علىٰ سوقه یعجب الزّرّاع لیغیظ بهم الکفّار وعد الله الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات منهم مغفرةً و اجرًا عظیمًا».(۶)

بتدبیر السیّد نما حزب الله مرحلةً بمرحلة، بصبرٍ وبنحو منطقیّ وطبیعی، وأبرز آثاره الوجودیّة أمام أعدائه فی المراحل المختلفة عبر دحر العدوّ الصّهیونی «تؤتی اکلها کلّ حینٍ باذن ربّها».(۷)

حزب الله هو حقًّا شجرةٌ طیّبة، حزب الله وقائده الشهید البطل هو عصارة فضائل لبنان فی تاریخه وهویّته.

نحن الإیرانیّون قد عرفنا منذ زمنٍ بعیدٍ لبنان وفضائله، فقد أغدق علماء لبنانیّون من فیض علمهم على إیران فی العهدین السّربداری والصّفویّ خلال القرن الثامن والعاشر والحادی عشر للهجرة، ومنهم محمّد بن مکّیٍّ العاملیّ الشهید، وعلیّ بن عبدالعال الکرکی، وزین الدین العاملیّ الشهید، والحسین بن عبدالصّمد العاملی، وابنه بهاء الدّین المعروف بالشّیخ البهائیّ وغیرهم من رجال الدّین والعلم.

أداء الدّین للبنان الجریح المدمى هو واجبنا وواجب المسلمین جمیعًا. حزب الله والسیّد الشهید بدفاعهم عن غزّة، وجهادهم من أجل المسجد الأقصى، وإنزالهم الضربة بالکیان الغاصب والظالم، قد خطوا خطوةً فی سبیل خدمة مصیریّة للمنطقة بأکملها، والعالم الإسلامی کلّه. إنّ ترکیز أمریکا وأذرعها على حفظ أمن الکیان الغاصب لیس سوى غطاءٍ لسیاستهم المتبدّدة القاضیة بتحویل الکیان إلى أداةٍ للاستحواذ على جمیع الموارد الطبیعیّة لهذه المنطقة واستثمارها فی الصّراعات العالمیّة الکبرى. هدف هؤلاء تحویل هذا الکیان إلى بوابةٍ لتصدیر الطاقة من المنطقة إلى بلاد الغرب، واستیراد البضائع والتقانة من الغرب إلى المنطقة. وهذا یعنی ضمان وجود المغتصب وجعل المنطقة بأجمعها تابعةً له.

والسلوک السفّاح والوقح لهذا الکیان تجاه المناضلین ناجمٌ عن الطّمع بتحقیق هذا الهدف.

هذا الواقع یبیّن لنا أن کلّ ضربةٍ ینزلها أیّ شخصٍ وأیّة مجموعةٍ بهذا الکیان، إنّما هی خدمةٌ للمنطقة بأجمعها، بل لکلّ الإنسانیّة.

لا ریب فی أنّ أحلام الصهاینة والأمریکیّین هذه إنّما هی محض أوهامٍ مستحیلة. فالکیان لیس إلّا تلک الشجرة الخبیثة التی «اجتثّت من فوق الارض»، وقد صدق قوله تعالى «ما لها من قرارٍ».(۸)

هذا الکیان الخبیث، بلا جذور، ومزیّفٌ ومتزعزع، وقد أبقى نفسه قائمًا بصعوبةٍ عبر ضخّ أمریکا الدعم له، ولن یکتب له البقاء بإذن الله تعالى. والدلیل الواضح على ذلک أنّه أنفق ملیارات الدولارات فی غزّة ولبنان منذ عام، وأغدقت علیه المساعدات المختلفة من أمریکا وعددٍ من الدول الغربیة، وقد منی بالهزیمة فی مواجهة بضعة آلاف من المکافحین والمجاهدین فی سبیل الله المحاصرین الممنوعین من أیّ مساعدةٍ خارجیّة، وکان إنجازهم الوحید قصف البیوت والمدارس والمستشفیات ومراکز تجمّع المدنیّین.

والیوم فإنّ العصابة الصهیونیّة المجرمة أنفسهم قد توصّلوا أیضًا إلى هذه النتیجة وهی أنّهم لن یحقّقوا النّصر أبدًا على حماس وحزب الله.

یا أهلنا المقاومین فی لبنان وفلسطین! أیها المناضلون الشّجعان! أیها الشعب الصبور الوفی! هذه الشّهادات، وهذه الدّماء المسفوکة، لا تزعزع عزیمتکم، بل تزیدکم ثباتًا. فی إیران الإسلامیّة، خلال ثلاثة أشهرٍ من صیف ۱۹۸۱، جرى اغتیال العشرات من شخصیّاتنا البارزة والممیّزة، ومنهم شخصیّةٌ عظیمةٌ مثل السیّد محمد بهشتی، ورئیس جمهوریّةٍ مثل رجائی، ورئیس وزراءٍ مثل باهنر، واغتیل علماءٌ مثل آیة الله مدنی وقدوسی وهاشمی نجاد وأمثالهم، وکان کلّ واحدٍ منهم من أعمدة الثورة على المستوى المحلّی أو الوطنیّ، ولم یکن فقدانهم هیّنًا، لکنّ مسیرة الثّورة لم تتوقف ولم تتراجع، بل تسارعت.

 والیوم، فإنّ المقاومة فی المنطقة لن تتراجع بشهادة رجالها، والنّصر سیکون حلیف المقاومة. المقاومة فی غزّة حیّرت العالم، وأعزّت الإسلام. لقد تلقّى الإسلام فی غزّة بصدره کلّ أنواع الخبث والشرّ. وما من إنسانٍ لا یحیّی هذا الصّمود، ولا یلعن عدوّها السفّاح والدّمویّ.

لقد أوصل طوفان الأقصى وعامٌ من المقاومة فی غزّة ولبنان، هذا الکیان الغاصب إلى أن یکون هاجسه الأهمّ حفظ وجوده، وهو الهاجس نفسه الذی کان یساور هذا الکیان فی السنوات الأولى لولادته المشؤومة، وهذا یعنی أنّ جهاد رجال فلسطین ولبنان قد أعاد الکیان الصهیونیّ سبعین سنةً إلى الوراء.

العامل الأساسیّ للحروب وانعدام الأمن والتخلّف فی هذه المنطقة هو وجود الکیان الصّهیونیّ وحضور الدّول التی تدّعی أنها تسعى إلى إحلال الأمن والسّلام فی المنطقة. فالمشکلة الأساس فی المنطقة هی تدخّل الأجانب فیها. دول المنطقة قادرةٌ على إحلال الأمن والسلام فیها. وتحقیق هذا الهدف العظیم والمنقذ للشّعوب یستلزم بذل جهود شعوبها وحکوماتها.
وإنّ الله مع السّائرین على هذا الدّرب، «وانّ الله علىٰ نصرهم لقدیر».(۹)

سلام الله على القائد الشهید نصرالله، وعلى البطل الشهید هنیّة، وعلى القائد المفتخر الفریق قاسم سلیمانی.(۱۰)

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌ * اذا جاء نصر الله و الفتح * و رایت النّاس یدخلون فی‌ دین الله افواجاً * فسبّح بحمد ربّک و استغفره انّه کان توّاباً.(۱۱)

 
 خطبه‌های این  نماز در مصلّای تهران ایراد گردید.
 سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۷۱
 گروه‌های مقاومت فلسطینی در روز شنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ عملیّات گسترده‌ای را با عنوان «طوفانالاقصیٰ» آغاز کردند که در ساعات ابتدایی آن، تعداد زیادی از صهیونیست‌ها کشته و زخمی و اسیر شدند.
 اشاره به عملیّات وعده‌ی صادق ۲ در دهم مهرماه که در پاسخ به شهادت شهید اسماعیل هنیّه و سیّدحسن نصرالله و شهید سرلشکر عباس نیلفروشان و نیز حملات وحشیانه به غزّه و منطقه‌ی ضاحیه‌ی بیروت، با ده‌ها موشک، اهداف امنیّتی و نظامی رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی مورد حمله قرار گرفت.
 سوره‌ی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصر [غلبه‌ی حق بر باطل] که واقعاً انسان دستخوش زیان است، مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند.»
 سوره‌ی فتح، بخشی از آیه‌ی ۲۹
 سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۲۵
 سوره‌ی ابراهیم، بخشی از آیه‌ی ۲۶
 سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۳۹
(۱۰ لازم دانستم تکریم از برادرم و عزیزم و مایه‌ی فخرم، چهره‌ی محبوب دنیای اسلام، و زبان گویای ملّتهای منطقه، گوهر درخشان لبنان، جناب سیّدحسن نصرالله (رضوان الله علیه) در نماز جمعه‌ی تهران باشد، و تذکّراتی هم به عرض همه برسانم.
مخاطب این خطبه همه‌ی دنیای اسلام است، ولی ملّت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است. ما همه در شهادت سیّد عزیز، مصیبت‌زده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار کرد. البتّه عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسین‌بن‌علی (علیهما السّلام) است؛ زنده‌کننده، و درس‌دهنده، و انگیزه‌بخش، و امیدآفرین است.

سیّدحسن نصرالله جسمش از میان ما رفته ولی شخصیّت حقیقی او، روح او، راه او، و صدای رسای او همچنان در میان ما هست و خواهد بود. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان بود؛ مایه‌ی دلگرمی و جرئت مبارزان و حق‌طلبان بود. گستره‌ی محبوبیّت و تأثیرگذاری او از لبنان و ایران و کشورهای عربی فراتر رفته بود؛ و اکنون شهادت او این اثرگذاری را افزایش خواهد داد.

مهم‌ترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیایی‌اش برای شما ملّت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیّت‌های برجسته‌ای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توکّل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.

عزیزان من! ملّت باوفای لبنان! جوانان پرشور حزب‌الله و امل! فرزندان من! امروز هم خواسته‌ی سیّد شهید ما از ملّتش، و از جبههی مقاومت، و از همهی امّت اسلامی همین است.

دشمن پلید و زبون چون نمیتواند به تشکیلات مستحکم حزب‌الله یا حماس یا جهاد اسلامی و دیگر سازمانهای مجاهد فی‌سبیل‌الله صدمهی جدّی بزند، ترور و تخریب و بمباران و کشتار غیر نظامیان و داغدار کردن غیر مسلّحین را نشانهی پیروزی خود قلمداد میکند. نتیجه چیست؟ محصول این رفتار، تراکم خشم و افزایش انگیزهی مردم و سر برآوردن مردان و سرداران و رهبران و از جانگذشتگان بیشتر، و تنگ‌تر شدن حلقهی محاصره‌ی گرگ خون‌آشام، و سرانجام، حذف وجود ننگین او از صحنهی وجود است، ان‌شاءالله.

عزیزان! دلهای داغدار با یاد خدا و طلب نصرت از او آرامش می‌یابد؛ ویرانی‌ها ترمیم میشود، و صبر و استقامت شما عزّت و کرامت به بار می‌آورد.

سیّد عزیز، سی سال در رأس مبارزه‌ای دشوار قرار داشت؛ حزب‌الله را قدم به قدم بالا آورد: «چون کشته‌اى که جوانه‌ی خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‌هاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهى] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد. خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.»

با تدبیر سیّد، حزب‌الله مرحله به مرحله و صبورانه و منطقی و طبیعی رشد کرد و آثار وجودی خود را در مقاطع گوناگون در عقب نشاندن رژیم صهیونی، به رخ دشمنانش کشید: «میوه‌اش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد».

حزب‌الله حقّاً «شجره‌ی طیّبه» است. حزب‌الله و رهبر قهرمان و شهید آن، عصارهی فضائل تاریخی و هویّتی لبنانند.

ما ایرانی‌ها از زمانی دور با لبنان و امتیازهایش آشناییم؛ کسانی چون شهید محمّد بن مکّی عاملی، و علیّ بن عبدالعال کرکی، و شهید زین‌الدّین عاملی، و حسین بن عبدالصّمد عاملی، و پسرش محمّد بهاءالدّین، معروف به شیخ بهائی و غیر آنها از مردان علم  و دین، ایران را در دولتهای سربداران و صفوی در قرنهای هشتم و دهم و یازدهم هجری از برکات دانش سرشار خود بهرهمند کرده‌اند.

اداء دین به لبنان مجروح و خونین، وظیفه‌ی ما و وظیفهی همه‌ی مسلمانها است. حزب‌الله و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همه‌ی منطقه و همهی دنیای اسلام گام برداشتند. تکیهی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیری‌های بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازهی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن. رفتار سفّاکانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است.

یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجره‌ی خبیثهی کنده‌شده از روى زمین است که به گفتهی صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بی‌ریشه و مصنوعی و ناپایدار است و صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن الله تعالی.

دلیل واضح این ادّعا آن است که اکنون یک سال است که دشمن با هزینه‌کرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با کمک همه‌جانبهی آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد فی‌سبیل‌الله که محصور و ممنوع از هر گونه کمک از خارجند، شکست خورده و تنها هنرشان بمباران خانه‌ها و مدرسه‌ها و بیمارستان‌ها و مراکز جمعیّتی غیر مسلّحین بوده است! امروز بتدریج خود باند جنایتکار صهیونیست هم به این نتیجه رسیده‌اند که بر حماس و حزب‌الله هرگز پیروز نخواهند شد.

مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمین‌ریخته، نهضت شما را سست نمیکند، [بلکه] استوارتر میکند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه تابستان یک سال (سال ۱۳۶۰ هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما ترور شدند که یکی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یکی رئیسجمهوری مثل رجائی و نخست‌وزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیت‌الله مدنی و قدّوسی و هاشمی‌نژاد و امثال اینها بودند. اینها هر کدام در سطح ملّی یا محلّی از ستونهای انقلاب به شمار می‌آمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی انقلاب متوقّف نشد، عقب‌نشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت.

امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز خواهد شد. مقاومت در غزّه چشم دنیا را خیره کرد؛ به اسلام عزّت بخشید. در غزّه، اسلام در برابر همه‌ی شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است. هیچ انسان آزاده‌ای نیست که بر این ایستادگی درود، و بر دشمن سفّاک و خون‌آشامش لعنت نفرستد.

طوفان اقصیٰ و مقاومت یک‌ساله‌ی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی رساندند که مهم‌ترین دغدغه‌اش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغهای که این رژیم در سالهای اوّل ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.

عامل عمده‌ی جنگ و ناامنی و عقب‌ماندگی در این منطقه، «وجود رژیم صهیونیستی» و حضور دولتهایی است که ادّعا میکنند به دنبال فضای صلح و آرامش در منطقه‌اند. مشکل عمده‌ی منطقه، «دخالت بیگانگان» است. دولتهای این منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر کنند. برای این هدف بزرگ و نجاتبخش، تلاش و مبارزهی «ملّتها» و «دولتها» لازم است. در این راه، خدا همراه رهروان است؛ و البتّه خدا بر پیروزى آنان سخت توانا است.

سلام خدا بر رهبر شهید نصرالله، و بر قهرمان شهید هنیّه، و بر فرمانده پرافتخار سپهبد قاسم سلیمانی.
(۱۱ سوره‌ی نصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. چون یارى خدا و پیروزى فرا رسد، و ببینى که مردم دسته‌دسته در دین خدا درآیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه، که وى همواره توبه‌پذیر است.»
  • گروه خبری : اخبار,اخبار ویدیویی,اطلاعیه ها,اخبار تصویری,اخبار سلامت,اداره خدمات پرستاری
  • کد خبر : 11948
کلمات کلیدی
خبرنگار سیستم
خبرنگار

خبرنگار سیستم

عبارت خود را درج و جهت جستجو کلید

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس: